به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از روزنامه ایران؛ بازار سرمایه در حالی با کاهش حجم معاملات خرد همراه شده که بسیاری از شرکتها از نظر بنیادی در وضعیت مطلوبی بهسر میبرند و ارزندگی بالایی دارند. از نظر تکنیکال اغلب شرکتهای بورسی در کف قیمتی از نظر کوتاهمدت و بلندمدت هستند و اغلب کارشناسان معتقدند، بازار سرمایه باید روزهای سراسر سبزی را به واسطه انتشار گزارشهای مالی سالانه شرکتها پشتسر بگذارد. در معاملات این روزهای بورس، نمادهایی که عملکرد مالی مثبتی داشتند با تقاضای بالا همراه بودهاند؛ اما هنوز نتوانستهاند رشد قیمت را تجربه کنند. هرچند که به نظرمیرسد بازار به عوامل بنیادی بیتوجه است. آیا بازار سرمایه از جذابیت افتاده است؟
برای بررسی وضعیت بازارسرمایه گفتوگویی کوتاه با امیرعباس حسینی، تحلیلگر بازارهای مالی صورت گرفته که از نظر میگذرد:
با توجه به شرایط حاکم بر بازار، آیا بازار سرمایه جذابیت لازم را برای معاملهگران ندارد؟
بازار سرمایه در شرایط فعلی چندان تابع تحلیلهای تکنیکال نیست، از جمله در صنایعی که به دو عنصر مهم قیمت ارز و قیمت فروش محصول در سطح جهانی وابسته هستند و در شرایط فعلی بیشتر تحلیلها مبتنی بر شرایط اقتصاد سیاسی است. در حال حاضر بازار در انتظار بروز یک اتفاق است، اثر این اتفاق هم تا حدودی بر نرخ ارز خواهد بود و انتظار تورمی که ایجاد شده هم همین امر را نشان میدهد.
بنابراین بازار سرمایه در یک انتظار توأم با نگرانی قرار داشته و به همین دلیل، ممکن است که دچار رشد یا نزول شاخص شود. اما این رشد شاخص یا نزول آن به صورت مقطعی بوده و نزول یا جهش خاصی اتفاق نخواهد افتاد و شاخص بازار هم در حال حاضر به همین منوال عمل میکند.
اثرات گزارشها و صورتهای مالی پالایشیها از طرفی و نرخ فروش شرکتها که در شش ماه گذشته انجام شده در حال تثبیت شدن است، مجامع شرکتها در حال برگزاری بوده و eps سهامداران بزرگ که روی شاخص اثرگذار هستند در حال مشخص شدن است. در یک مقایسه از بعد نرخ بازدهی، همچنان بازار سرمایه جذاب است اما به دلیل شرایط نقدشوندگی و انتظار تورمی، سرمایهگذاران خرد، سمت و سوی دارایی خود را بالانس میکنند و دارایی خود را به سمت بخشهایی با نقدشوندگی سریع میبرند. بررسی نسبت p/nav شرکتهای دارای ارزش ذاتی بالا نشان میدهد که فاصله قیمت واقعی با قیمت فعلی زیاد است.
این شرایط ناشی از اثرکلان اقتصاد و رفتارحکمرانی در اقتصاد و آثار این اتفاقات غیراقتصادی بر نرخ ارز است، این موارد باعث شده که علاوه بر انتظار تورمی، در انتخاب سهم یک درنگ به وجود آمده و خروج نقدینگی بیشتر به سمت بازارهای با ریسک کمتر باشد.
دلیل خروج نقدینگی در یکماهه اخیر چه بوده و افرادی که از بازار خارج شدهاند بیشتر به سمت کدام بازارها رفتهاند؟
برای بررسی افرادی که در یکسال اخیر از محل بازار سرمایه ضررکردند و این پول را کجا میبرند باید به دو موضوع توجه کرد. فاصله تورمی رشد پیدا کرده و بخش مسکن نسبت به سایر مؤلفههای اقتصادی ظرفیتی را ایجاد کرده است، اما یک نکته مهم وجود دارد و آن میزان نقدشوندگی بخش مسکن است. بنابراین افرادی که در بازار سرمایه به دنبال کسب سود کلان در آن مقطع خاص وارد این بازار شدهاند، ممکن است به سمت بازار مسکن بروند آن هم به دلیل ناامید شدن از بازار پول یا بازار سرمایه. اما در کلان موضوع باید توجه کرد که در حال حاضر فصل برگزاری مجامع شرکتها بوده و کسانی که در شش ماه گذشته سهمی را نگه داشتهاند، هم اکنون ترجیح میدهند که به صورت عجولانه نفروشند، زیرا dps میگیرند یا ممکن است که به واسطه افزایش سرمایه بخشی از زیان خود را جبران کنند، به همین دلیل سهم خود را نگه میدارند. اما نوسانگیران دنیای متفاوتی دارند؛ آنها همچنان فعال بوده و در شرکتهایی این اتفاق میافتد و مردم آسیب میبینند که خرده سرمایهگذاران دانش کافی ندارند و اسیر نوسانگیری و سفتهبازی میشوند.
انتظار میرود که در این ماه رفتار احساسی در بازار کمتر شده و مقداری سطح دانش معاملهگران بیشتر شده و تعقل بر بازار بیشتر از سالهای قبل باشد.
برخی سعی میکنند که در حال حاضر حرکتی نکنند و صبر کنند و این فرصتی برای بازار سرمایه بوده، زیرا پولی که در بازار مبتنی بر دارایی وجود دارد با ظرفیتتر از پول در بازارهای پولی است.
پولهایی که در دو ماه گذشته از بازار خارج شد ناشی از عجله در خروج از بازار نبوده و هوشمند بوده و با هدف بهبود پرتفو صورت گرفته و به سمت بازار پولی رفته و قسمتهایی هم به سمت پولهای جدید رفته و ممکن است که سهمی از این هم به دلار اختصاص پیدا کند.
مردم ترجیح میدهند پرتفویی از دارایی با نقدشوندگی بالا داشته باشند. اما دربخش حقیقی، تمایل به خرید سهام پایدار و سهام صندوقها بیشتر مشاهده شده و آنها ترجیح میدهند که دچار نوسانگیری نشوند و etf مورد استقبال قرار گرفته و این افراد پشتسر افراد متخصص حرکت میکنند.
چرا معاملهگران در شرایط فعلی بیشتر به دنبال سود کوتاهمدت هستند؟
این رفتار آسیبزننده نبوده و طبیعی است. در طبیعت سرمایهگذاری این رفتار وجود دارد که با هوشمندی بتوان انتخاب کرد و در لحظه مناسب تغییر جهت داد و چرخش در پرتفو در بازار یک چالش نیست بلکه خروج از بازار سهام یک چالش است. در حال حاضر با کمترین نوسان در نرخ ارز، شرکتهای ارز پایه مورد استقبال قرار میگیرند، این یعنی طبیعت و ذات بازار بوده و هوشمندی در بازار توسط معاملهگران حرفهای وجود دارد اما اینکه معاملهگران دنبال سود کوتاهمدت باشند، آسیب نمیزند.
آن چیزی که درحال حاضر به بازار لطمه میزند ریسکهای سیستماتیک است یا غیرسیستماتیک؟
بخش عمده لطماتی که به بازار سرمایه وارد میشود بیشتر از ناحیه ریسکهای غیرسیستماتیک و اقتضایی است، این مورد حتی در متانولیها به راحتی مشاهده میشود. در متانول قیمت گاز 4 برابر میشود و قیمت یوتیلیتی رشد وحشتناکی میکند و بعضی از متانولیها زیانده میشوند، این اتفاق دلیل منطقی ندارد، این باعث شکایت شرکتها میشود و رخدادی است که دو اتفاق را رقم میزند.
فارغ از موضوعات اعتراضی کاهش سود این شرکتها، در میانمدت عدم توسعه پاییندستی این محصول را به دنبال دارد. شرکتها امکان توسعه را از دست میدهند، چون انتظار eps مطلوب بوده اما در سه ماه آخر عملکردی با یک تصمیم اقتضایی کل نقشه آنها به هم میریزد. این اتفاق برای معاملهگر، سهامدار و مدیری که قصد توسعه شرکت را دارد مشکل ایجاد میکند زیرا امکان توسعه را میگیرد. ریسکهای سیستماتیک پایدار، قابل جبران و قابل کم کردن اثر هستند، اما آن چیزی که بر بازار سرمایه تأثیرات ناگهانی منفی میگذارد ریسکهای غیرسیستماتیک است.
بازار سرمایه دو خاصیت بسیار مهم دارد؛ اول اینکه ترسو و بشدت حساس است و بسرعت نسبت به مسائل واکنش نشان میدهد، دوم اینکه به عمد یا به سهو، سعی میکند که زیان نکند، بنابراین باید به این دو خاصیت آن توجه کرد، اگر بازار را به سمتی ببریم که بترسد تکرارپذیری از آن گرفته میشود.
سهم دولتها در اعمال ریسک غیرسیستماتیک بازار سرمایه چقدر است؟
اثر دولتها در آن زیاد است، بخش حکمرانی در جایی نشسته که روی ثمره همه این فرایند تأثیرگذار است. در پتروشیمیهای مبتنی بر تأمین یوتیلیتی که در بازار هستند، وقتی سود آنها چندین برابر میشود، قیمت یوتیلیتی را بهصورت جزیرهای زیاد میکنند، توان شرکتهای صادراتمحور کم میشود، درآمد ریالی شرکتهای تأمینکننده یوتیلیتی بالا میرود و درآمد ارزی شرکتهای فروشنده محصول صادراتی پایین میآید.
مهمترین رکن این اثر این است که رقابتپذیری کم میشود، برای اینکه یک تصمیم بدون توجه به مباحث فنی رخ میدهد. ایجاد بازار یک فرایند مبتنی بر پیدا کردن مشتری و تثبیت آن است و اعتمادآفرینی برای مشتری برای تأمین دائم است. اگر به صورت موردی انجام شود دیگر کسی به این فروشنده اعتماد نمیکند. به دلیل اینکه محصولات ما میانزنجیرهای هستند، باید در بلندمدت و با اعتماد کالا تأمین شود اما این اتفاق نمیافتد و اثر تصمیمات در لایه بالادستی با توجه به این اتفاقات، غیرسیستماتیک است. ریسک سیستماتیک از ناحیه حکمرانی خیلی معنی ندارد، اما برای تصمیمات و ریسکهای غیرسیستماتیک چالشهای زیادی را باید تحمل کرد.
در حال حاضر معاملات در بازار سرمایه با دلار چه قیمتی است؟
نرخ دلار بشدت تابعی از رفتار احساسی بازار و اقتصاد است، انتظار تورمی که شکل گرفته مبتنی بر دلار است، بنابراین پیشبینی عوام این است که این قیمت نباشد، اگر به بازدهی یکسال گذشته این بازارها توجه کنید و بازدهی بازار سکه و بازار سرمایه مورد مقایسه قرار گیرد، مشخص میشود که بازار سرمایه همچنان مطلوبتر بوده است. زیرا رفتار بازار سرمایه در مقابل نوسانات مقطعی بازار به این شکل نبوده و صنایعی که مبتنی بر دلار هستند دچار نوسان میشوند، اما نوسان شدید نمیگیرند. وقتی دلار به 30 هزار تومان رسید اتفاق خاصی رخ نداد، اما در سایر بازارها از جمله در بازار سکه این مورد مشاهده شد.
در بازار سرمایه فقط نرخ ارز نیست که تعیینکننده است، اما درعملکرد شرکتهای مبتنی بر دلار، علاوه بر نرخ ارز یک موضوع مهم دیگر، قیمت محصول است. گاهی همزمان شاهد افزایش قیمت محصول قابل فروش و افزایش ریالی ارزش دلار هستیم، معنی آن این است که بازار احساس مثبت میگیرد. بازار سرمایه تابع نرخ ارز، حجم فروش و قیمت فروش بوده و تحلیل این قیمتها در بازار سرمایه زمانبر است و این زمان هوشمندی میآورد و بازار سرمایه در این مواقع تابع احساس نمیشود.
نظر شما